بر اساس نظریه دنیاهای چندگانه، به تعداد بینهایت حقیقت وجود دارد که از هر یک از رویدادهای گذشته و آیندهی جهان هستی ریشه گرفته است. در نهایت شاید بتوان گفت علی رغم همه تلاشها برای نابودی جهان مانند تونل زنی کوانتومی، و متلاشی کردن کیهان، همه این راهها شکست خواهند خورد. چون هرگاه شما بخواهید جهان را نابود کنید یا اینکه جهان خود به مرز نابودی رسیده باشد، جهان نابود شده، خود به دو حقیقت مجزا تقسیم خواهد شد که یکی از این دو حقیقت در واقع همان چیزی خواهد بود که شما در نابودیاش ناکام مانده بودید. نابودی جهان
اگر در دنیایی که نابود شده است زندگی شما به پایان برسد، در دنیای دیگری که نابود نشده است کماکان وجود خواهید داشت. اگر فرض کنیم که خارج از دنیایی که در مورد نابودیاش بحث میکنیم دنیای دیگری هم باشد آنگاه در صورت نابودی این دنیا به هر روشی اعم از نظریه گری گو، کشیدن دو شاخه از برق یا تونل زنی کوانتومی با موفقیت انجام شود باز هم در خارج دنیا اتفاقی نمیافتد و همه چیز طبق روال معمول به بقا ادامه خواهد داد؛ گویی که هیچ اتفاقی نیفتاده است. این مثال در واقع نشاندهنده شکست همهی تلاشها برای نابودی جهان است.
حتی میتوان تصور کرد که شاید این اتفاق برای جهانهای دیگر افتاده است و ما از آن خبر نداریم و جهان ما بدون هیچ تاثیری از نابودی جهانهای دیگر به بقای خود ادامه میدهد و ما از تعداد بی نهایت فاجعهی کیهانی در طول زمانهای متمادی جان سالم به در بردهایم.