من پرستارم.یه شب برای خواب به یکی از اتاق های بخش که خیلی بزرگ تر از بقیه بود و مریض نداشت رفتم.به یه پایه سرم…
حرکت در تاریکی
حدودا یک ماه پیش بود که به شهر مادریم رفتم . یه شهر کوچیک کنار کوه . شب خونه داییم بودم و تا دیر وقت…
زنی در قبرستان
سلام این ماجرایی که میخوام تعریف کنم واسه تابستونه پارساله . من و چنتا از رفیقام عادت کرده بودیم بعضی شبا میرفتیم بهشت زهرا همیشه…
پیرزن عجیب
سلام قضیه ای که میخوام براتون تعریف کنم حدود ۲ ، ۳ سال پیش اتفاق افتاده و من اون موقع ۱۱ سالم بود ، ما…
زن عجیب
ما برای اجرای کنسرت رفته بودیم کرمانشاه بعد از کنسرت قرار شد چند شبی رو توی یکی از روستا های خوش اب و هوا اطراف…